حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۱۵۹

۱

تا تشنه به خون، نرگس مستانه ی یار است

اندیشهٔ شیرینی جان، خواب و خمار است

۲

در عشق حلال است مرا چاشنی شور

زخمم نمکستان شکر خندهٔ یار است

۳

از قحط سخن سنج به لب مهر خموشی است

زین مرده دلان خامه ی امنا شمع مزار است

۴

بر هم نزنم چشم به شبهای جدایی

صد شیشه ز پرگالهٔ دل بر مژه بار است

۵

گل می کند از شرم، نهان دست نگاربن

تا پنجه ی مژگان تو در خون شکار است

۶

غمخانهٔ دل بی تو چرا تیره نباشد؟

کارش همه، با روزنه ی دیده ی تار است

۷

شمعی چو تو در انجمن عشق، حزین نیست

هر چشم زدن اشک تو با آه دچار است

تصاویر و صوت

نظرات