حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۱۶۰

۱

حرف غم عشق از لب خندان که جسته ست؟

این شور قیامت، ز نمکدان که جسته ست؟

۲

از قلب سپاه دو جهان صاف گذر کرد

این ناوک شوخ، از صف مژگان که جسته ست؟

۳

زد درگل و خار این شرر شوخ، ندانم

ز آتشکده ی سینه ی سوزان که جسته ست؟

۴

نگذاشت به جا دامن پاکی که نزد چاک

این یوسف بی باک، ز زندان که جسته ست؟

۵

از هم گسلد سلسلهء عقل و جنون را

دیوانه ام از زلف پریشان که جسته ست؟

۶

گاهی دل خون گشته و گه دانهٔ اشک است

این قطره، ندانم ز رگ جان که جسته ست؟

۷

می گردد اوا از گردش خویشش خبری نیست

گوی فلک از صولت چوگان که جسته ست؟

۸

نشمرده، کند در گره غنچه، بهارش

این مشت زر، از لطمهٔ احسان که جسته ست؟

۹

از چشم غزالان حرم دود برآورد

این برق بلا، ز آتش پیکان که جسته ست؟

۱۰

سر تا به قدم شعلهٔ آهی ست حزین ت

یا رب ز نهاد دل سوزان که جسته ست؟

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۲۳۵

نظرات