حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۱۶۲

۱

عهد پیرانه سری، عشق جوان افتاده ست

جوش ایّام بهارم، به خزان افتاده ست

۲

در فضایی که زند موج طلب، حیرت ما

کعبه، سرگشته تر از ریگ روان افتاده ست

۳

عشق می گویم و چون شمع، لبم می سوزد

راز پنهان من امشب، به زبان افتادهست

۴

از سر کوی تو نَبوَد رَهِ بیرون شدنم

بس که بر روی هم اینجا، دل و جان افتاده ست

۵

به ادایی دو جهان دین و دل آرد به کمند

پیچ و تابی که در آن موی میان افتاده ست

۶

نگه شوخ تو، در خار و خس هستی ما

گرمتر از نفس سوختگان افتادهست

۷

مد احسان رسا، قامت یار است حزین

همه جا سایهٔ آن سرو روان افتاده ست

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۲۳۰
دیوان حزین لاهیجی (به ضمیمه تاریخ و سفرنامه حزین) کتابفروشی خیام - شیخ محمدعلی بن ابیطالب بن عبدالله حزین لاهیجی - تصویر ۲۸۸

نظرات