حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۱۹۲

۱

زان شراری که نهان در دل خارا می سوخت

شمع در انجمن و لاله به صحرا می سوخت

۲

بود از ساقی ما دوش، ز بس مجلس گرم

رنگ در ساغر گل، باده به مینا می سوخت

۳

رخ ز می با که برافروخته بودی که ز رشک

طرفه آتشکده ای، در دل شیدا می سوخت؟

۴

مست من کاش ز میخانه برون می آمد

مفتی مدرسه را، دفتر فتوا می سوخت

۵

سینهٔ چاک ز بس آتش سودای تو داشت

آب در آبلهٔ بادیه پیما می سوخت

۶

کفر دین را نگهت، برق به خرمن زده است

شیخ در صومعه، ترسا به کلیسا می سوخت

۷

شمع سان روی تو در چشم ترم آتش زد

خس و خار مژه ام، در دل دریا می سوخت

۸

عشق در سینهٔ من نقش تعلّق نگذاشت

دل گرمم، خس و خاشاک تمنّا می سوخت

۹

ز آتش جلوهٔ من، شهر کباب است حزین

آه ازین برق که در خرمن دلها می سوخت

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی (به ضمیمه تاریخ و سفرنامه حزین) کتابفروشی خیام - شیخ محمدعلی بن ابیطالب بن عبدالله حزین لاهیجی - تصویر ۳۱۸

نظرات