
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۹۳
۱
فروغ آن گل رخسار بی نقابم سوخت
گیاه تشنه جگر بودم، آفتابم سوخت
۲
چو برق مدّ حیات است شاهراه فنا
سبک عنانی این عمر پر شتابم سوخت
۳
نه دست بر دل من می نهی نه پای به چشم
بیا که رشک عنان، غیرت رکابم سوخت
۴
شب فراق تو از بس که شعله در جان ریخت
چو شمع، گریهٔ آتش عنان، در آبم سوخت
۵
چه آتشی ست، حزین این که در جگر داری؟
فسانهٔ تو شنیدم، به دیده خوابم سوخت
نظرات