
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲
۱
مرا آزاد میسازد ز دام دل تپیدنها
جنون گر وسعتی بخشد به صحرای رمیدنها
۲
به خاک افتادهٔ ضعفم، چو نقش پا درین وادی
زمینگیر غبار خاطرم، از آرمیدنها
۳
سهی بالای من، تا خالی افکندهست آغوشم
دوتا گردیدهام در زیر بار دل کشیدنها
۴
از آن مهر جهانآرا نقاب از رخ برافکندن
ز ما بیطاقتان، چون صبح پیراهن دریدنها
۵
رقیبان را به درد خود نبیند هیچ ناکامی
چه با جان زلیخا کرد، رشک کف بریدنها
۶
تب و تاب دل ما تشنهکامان را چه میدانی؟
شراب بیخماری میکشی از لب مکیدنها
۷
بیا در دیده، گر دلجویی این ناتوان خواهی
نگه را منزل دوریست تا مژگان رسیدنها
۸
بهاران بودهای در باغ، دی را هم تماشا کن
عجب بر چیدنی دارد، بساط عیش چیدنها
۹
حزین آخر سر حرفی به آن شیرین زبان واکن
چه لذت بردهای از شهد ناکامی چشیدنها
تصاویر و صوت

نظرات
امین کیخا