حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۲۰۰

۱

زانرو که زد به بلبل پرشور، پشت دست

تا حشر می گزد، گل مغرور، پشت دست

۲

در کوی عشق، پا به ادب بر زمین گذار

این بیشه، شیر می خورد از مور پشت دست

۳

دیشب به زور جام ادب سوز عاشقی

زد مستیم، به ساغر منصور پشت دست

۴

از فیض فقر، می زند امروز مدتی ست

کشکول ما، به کاسهٔ فغفور، پشت دست

۵

چشم تو در بهشت ز مژگان پر غرور

مستانه می زند به صف حور، پشت دست

۶

طالع نگر که نیست به دست نگاه من

مستانه دیدنی ز تو مستور، پشت دست

۷

موسی کشد خجل، ید بیضا در آستین

بیند ز شمع من، اگر از دور پشت دست

۸

یا رب به کیش کیست بت ما که می زند

بر مست پشت پا و به مخمور پشت دست؟

۹

از پایداری مژهٔ خون فشان حزین

زد قطره ام به قلزم پرشور پشت دست

تصاویر و صوت

نظرات