
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۰۱
۱
از داغ او سرم به گریبان آتش است
رگ در تنم چو شمع، رگ جان آتش است
۲
پرورده در حمایت خود، شمع طور را
داغ دلم که چتر سلیمان آتش است
۳
آویزهء کنار و بر طفل اشک باد
لخت دلم، که لعل بدخشان آتش است
۴
خوش باش ای سپند ولی می توان گشود
داربم سینه ای که بیابان آتش است
۵
در عشق نیست غیر دل بی قرار من
پروانه ای که دست وگریبان آتش است
۶
گرد یتیمیش نبود جز غار دل
شکمکه گوهر جگرکان آتش است
۷
در دست، صفحه را پر پروانه کن حزین
چون شمع، خامه ام گهرافشان آتش است
تصاویر و صوت


نظرات