
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۱۱
۱
عاشق حریف حملهٔ شیر دلیر نیست
در سینه اش اگر جگری همچو شیر نیست
۲
از تیغ بازی نگهت می توان شناخت
کز خون هنوز نرگس مست تو سیر نیست
۳
در کار عشق، حوصله باید حریف را
منصور، مرد معرکهٔ دار و گیر نیست
۴
کودک، مشیمه را نشمارد به خویش تنگ
دنیا به چشم مردم دنیا حقیر نیست
۵
لب بسته ام که با دل سنگین روزگار
تأثیر، کار نالهٔ گردون مسیر نیست
۶
دارم کف از خمار، به میخانه رعشه دار
پیر مغان مگر به کسی دستگیر نیست؟
۷
بیگانه نیست محرم آواز آشنا
مرغ چمن به خامهٔ من هم صفیر نیست
۸
داری سری چو بلبل اگر مست بوی گل
فرقی میان بستر خار و حریر نیست
۹
ای نوجوان کناره مکن از حزین زار
عاشق اگر چه پیر بود، عشق پیر نیست
نظرات