
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۱۷
۱
دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت
داغم ازین سپند که جا را نگه نداشت
۲
روشن نشد چراغ دل و دیده اش چو شمع
هر سر که زیر تیغ تو پا را نگه نداشت
۳
پنهان نگشت در دل صد چاک، راز عشق
این خانهٔ شکسته، هوا را نگه نداشت
۴
دریوزهٔ نگاهی از آن شاه داشتم
بگذشت سرگران و گدا را نگه نداشت
۵
لب تشنه تر ز غیرت عشقم به خون اشک
در دیده خاک آن کف پا را، نگه نداشت
۶
فرسود از اشتیاق سگت استخوان من
افسوس ازو،که حق وفا را نگه نداشت
۷
کلکت نشد خموش حزین ، در بهار و دی
این عندلیب مست، نوا را نگه نداشت
تصاویر و صوت

نظرات