
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۲
۱
ز عشق، شور جنون شد، یک از هزار مرا
سواد سنبل خط، شد سیه بهار مرا
۲
به وادیی زده عشق تو پنجه در خونم
که شمع، دیدهٔ شیر است، بر مزار مرا
۳
شکار بسمل من زندگی ز سر گیرد
اگر رسد به سر آن نازنین سوار مرا
۴
دیار عشق بود جلوه گاه شاهد حسن
به دیده سرمه کشد خاک این دیار مرا
۵
ز سیل حادثه، ویرانه ام چه غم دارد؟
غبار خاطر من سازد استوار مرا
۶
ز حسرت گل رخسارهٔ سمن بویی
نگه به پیرهن دیده، گشته خار مرا
۷
حزین اگر خلفی زیب دودمانم نیست
بس است این غزل تازه، یادگار مرا
تصاویر و صوت

نظرات