حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۲۳۲

۱

حیرانی من محرم آن روی چو ماه است

این دیده چراغی ست که بی دود سیاه است

۲

رونق ده حسن است فراوانی عاشق

آرایش رخساره ی شه، گرد سپاه است

۳

دل خانه تهی کرده ز خود، تا تو درآیی

چون حلقه ی در، دیده ی ما چشم به راه است

۴

شاید که اثر شانه زند، زلف اجابت

تا پارهٔ دل در شکن طرهٔ آه است

۵

تهمت به اجل بسته عبث مفتی ملت

بر محضر جانبازی ما عشق گواه است

۶

صیاد مرا دیده ی من حلقه ی دامی ست

مژگان تماشا نگهان، مهر گیاه است

۷

جایی که دهد پیر مغان جام صبوحی

عذریست تو را توبه، که بدتر ز گناه است

۸

در دامن عزلت بشکن پای طلب را

غربال صفت عرصه ی گیتی همه چاه است

۹

غم بار گشاید چو به سر وقت من آید

در ره گذرد هر که، دلم قافله گاه است

۱۰

تلخی کش پیمانه ی مرد افکن عمرم

هر مو به تن خستهٔ من مار سیاه است

۱۱

چون شمع دل و دیده کدام است حزین را

چشم و دل عاشق همه اشک و همه آه است

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۲۶۵

نظرات