حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۲۴۰

۱

مژگان سرکشت، رگ جان ها گرفته است

بنگر که دست فتنه چه بالا گرفته است

۲

گاهی کشم سری به گریبان خویشتن

از بس دلم ز تنگی دنیا گرفته است

۳

آشوب محشریست، دلش نام کردهام

این قطره ای که شورش دریا گرفته است

۴

نامی ست بی نشان که به آن فخر می کنند

این هستیی که شهرت عنقا گرفته است

۵

تنگ است اگر به غمکدهٔ شهر جا، حزین

از دست ما، که دامن صحرا گرفته است؟

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۲۶۸

نظرات