
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۶۸
۱
به گل ترانهٔ مرغان بی نوا عبث است
فسون دوستیم با تو بی وفا عبث است
۲
دلم به سینه کنون کز تغافلت خون شد
تسلّیم به نگه های آشنا عبث است
۳
به هرزه، داد به دیوان آسمان نبری
که پیش مدّعیان عرض مدّعا عبث است
۴
چنان که گشته تو را شیوه، پاس بوالهوسان
شکایتم به تو بیگانه آشنا، عبث است
۵
بد از رفاقت نیکان نکو نخواهد شد
سموم را سر همراهی صبا عبث است
۶
زبان تیغ به نرمی نمی شود کوتاه
ملایمت به حریفان بی حیا عبث است
۷
تلاش دولت اکسیر رنگ زرد حزین
نگشته تا مس قلب تو کیمیا عبث است
نظرات