حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۲۷۲

۱

کار دل و خراش، به هم عشق واگذاشت

این عقده را به ناخن مشکل گشا گذاشت

۲

پنداشت چون سپند،که میدان آتش است

هرجا به سینه، شعلهٔ داغ تو، پا گذاشت

۳

صرف لب تو کرد قضا، صاف رنگ و بو

دردی که ماند در قدح غنچه وا گذاشت

۴

در زیر سنگ، سبزه سبک بارتر از اوست

هرکس به دوش، منّت نشو و نما گذاشت

۵

گام نخست وحشت مجنون به گرد رفت

راهی که شور عشق، مرا پیش پا گذاشت

۶

ناید برون چو فاخته از طوق بندگی

زلفت ز حلقه ای که به گوش صبا گذاشت

۷

نبود حزین ، کم از رگ ابر گهر نثار

هر خامه ای که مصرع رنگین به جا گذاشت

تصاویر و صوت

نظرات