حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۲۷۵

۱

تو را نمودم و گفتم به دل، که یار این است

به خون خود زده ای دست، اگر نگار این است

۲

کف بریدهٔ بی نسبت پرستاران

به بستر تو گل افشانده، خار خار این است

۳

میانهٔ تو و آیینه شد صفای خوشی

میانهٔ من و دل، هر نفس غبار این است

۴

مگر به آن لب شیرین رسد پیام دلم

چو نی حلاوتم از ناله های زار این است

۵

ستم رسیدهٔ اوییم و فارغ است دلش

یکی ز جمله ستم های بی شمار این است

۶

به هر چه دیده گشودیم رفت و داغ بجاست

چمن فروزی گل های اعتبار این است

۷

ز هر که ذائقه گیرد، عوض دهد نعمت

یکی ز بی مزگی های روزگار این است

۸

حزین به صفحهٔ گیتی به یاد دیده وران

نوشتم این دو سه مصرع که یادگار این است

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۲۸۴

نظرات