حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۲۸۰

۱

ای در نظر ناز تو، سلطان و گدا هیچ

آیا خبرت هست ز حال دل ما هیچ؟

۲

از منتم آزاد، به عشق تو که دارم

دردی که نیفتد سر و کارش به دوا هیچ

۳

نه کفر پذیرد سر زلف تو نه اسلام

در بندگی عشق تو شد طاعت ما هیچ

۴

انصاف کساد است به بازار محبت

جانهای گرانمایه نیاید به بها هیچ

۵

عاشق برد از بخت به دیوان که فریاد؟

بگسستن دل مشکل و امّید وفا هیچ

۶

پیمانهٔ تسلیم شکسته ست خمارش

رندیکه ندارد خبر از درد و صفا هیچ

۷

غوغای حزین است ز فریاد نظیری

بانگی که نباشد نکند کوه صدا هیچ

تصاویر و صوت

نظرات