
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۰
۱
دمی که حرف وداعت به گوش میآید
دلم به رنگ جرس در خروش میآید
۲
نگاه مستِ که دارد سر خرابی ما
که اشک از مژه، طوفان به دوش میآید
۳
ز تاب می مگر آن چهره ارغوانی شد؟
که خون مشرب طاقت به جوش میآید
۴
عبث، چه زخمه فلک میزند به تار تنم؟
مرا که از سر هر مو خروش میآید
۵
دلم چو ساغر سیماب میتپد یارب
کدام رند ز مستی به هوش میآید؟
۶
نسیم مصر وصال آنقدر گلوسوز است
که بوی پیرهنش، شعلهپوش میآید
۷
دو روز با فلک سنگدل بساز حزین
که عاقبت به در میفروش میآید
تصاویر و صوت

نظرات