
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۱
۱
به آیینی که ترسازاده از بتخانه میآید
نگاه از گوشهٔ آن نرگس مستانه میآید
۲
مگر افکنده لعل آبدارش از نظر می را
که اشک حسرتی از دیدهٔ پیمانه میآید
۳
به یاد لعل میگون تو، در خاک لحد ما را
همان از دیده سیل گریهٔ مستانه میآید
۴
تجلّی زار میبینم، سر خاک شهیدان را
مگر شمعی به طوف مشهد پروانه میآید
۵
حزین آراستند از نو، خرابات محبّت را
مگر داغی به سر وقت دل دیوانه میآید
نظرات