
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۳
۱
صبا را گرد سر گردم، که از کوی تو میآید
سمن را جان برافشانم، کز او بوی تو میآید
۲
زبان نکتهسنجان در دهان انگشت حیرت شد
تکلّم الحق از چشم سخنگوی تو میآید
۳
اگر خواهی که باز آید دل، ای آرام جان بازآ
علاج وحشت از رم خورده آهوی تو میآید
۴
گشاد تیرهبختان از خم زلف تو میخیزد
شب ما روز کردن، از بر روی تو میآید
۵
حزین، دیر و حرم را مست دارد ذکر توحیدت
به هرجا گوش دادم، بانگ یاهوی تو میآید
تصاویر و صوت


نظرات