
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۶
۱
به خاطر چون خیال لعل آن رنگین عتاب آید
چو مستان از دهان خامه ام بوی شراب آید
۲
دلی دارم که رنگ از پرتو مهتاب می بازد
چه خواهم کرد، اگر آن آتشین رو بی نقاب آید
۳
حجاب عشق می بندد نظر، مجنون مسکین را
اگر لیلی، برون از پردهٔ شرم و حجاب آید
۴
نمی گردد دل سرگشته ظرف کبریای تو
شکوه بحر،کی در خلوت تنگ حباب آید؟
۵
ز شوخی لیلی ناز آفرین را می کند مجنون
اگر طرز نگاهت، چشم آهو را به خواب آید
۶
ز جیبم صد بیابان خار خار بی خودی جوشد
به خوابم گر شبی آن شاخ گل مست و خراب آید
۷
سمند ناز را یک لحظه ننمایی عنان داری
تو را گر موج خون بی گناهان تا رکاب آید
۸
سیاهی می برد از نامه های ما گنهکاران
نمی آید ز دریا آنچه از چشم پرآب آید
۹
درون لبریز داغ عشق آتش پاره ای دارم
حزین از دل اگر آهی کشم بوی کباب آید
تصاویر و صوت

نظرات