حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۳۰۸

۱

نالم به اثر گر غم او یار نباشد

گریم به نمک، دیده چو خونبار نباشد

۲

بخرام به بالین من ای آینه سیما

دارم نفسی کآینه را بار نباشد

۳

لب می مکم از چاشنی درد، ببینید

خون در دلم از لعل لب یار نباشد

۴

از وادی غم می شنوم آه ضعیفی

ای اشک سراغی، دل بیمار نباشد؟

۵

آن نخل وفا از بر من می رود امّا

روزی که مرا طاقت رفتار نباشد

۶

خودداری یار از دل صدپارهٔ ما چیست؟

زخمی شدن از تیغ جفا عار نباشد

۷

هر پاره حزین ، از جگرت درکف دردیست

بی درد، به حال تو گرفتار نباشد

تصاویر و صوت

نظرات