
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۱۴
۱
خوش آن عاشق که شیدای تو باشد
بیابان گرد سودای تو باشد
۲
سواد سومنات اعظم دل
خراب چشم شهلای تو باشد
۳
من این دستی که افشاندم به کونین
به دامان تمنای تو باشد
۴
گریبانگیر زهد پارسایان
نگاه باده پیمای تو باشد
۵
ندارد ناله در چیزی که تأثیر
دل چون سنگ خارای تو باشد
۶
شود دوزخ، گلستان خلیلم
اگر در دل تمنای تو باشد
۷
گذارد هر که پا بر جسم خاکی
به طور عشق، موسای تو باشد
۸
نشیند کی، دلی در سینه ای تنگ؟
که تنها گرد صحرای تو باشد
۹
شفابخش دل ما دردمندان
لب لعل مسیحای تو باشد
۱۰
کمندانداز گردنهای شیران
سر زلف چلیپای تو باشد
۱۱
شکست کفر و کین، خونریز اسلام
ز مژگان صف آرای تو باشد
۱۲
سرا پا دیده شد، آیینهٔ دل
که حیران سرا پای تو باشد
۱۳
حزین ، ارام بخش تلخ کامان
نی کلک شکرخای تو باشد
تصاویر و صوت

نظرات