
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۱۹
۱
ضمیر جمع روشن، بی صفا هرگز نمی باشد
کدورت در دل بی مدّعا هرگز نمی باشد
۲
قیامت آمد و رفت و نیامد وعدهٔ زودش
وفا در یاد آن دیر آشنا هرگز نمی باشد
۳
یکی از وصل می گوید، یکی از هجر می نالد
بساط عشق بازان بی نوا هرگز نمی باشد
۴
ز خاطر، باده اول می زداید زنگ هستی را
نماز می گساران را، ریا هرگز نمی باشد
۵
زخود رفتن سفر باشد، خراباتی نژادان را
به کوی می پرستان نقش پا هرگز نمی باشد
۶
کند سرپنجهٔ افتادگی، صید زبردستان
سپاه خاکساران را، نوا هرگز نمی باشد
۷
حزین ، احسان بود پیش از طلب، رسم جوانمردان
دَرِ ارباب همّت را، گدا هرگز نمی باشد
نظرات