
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۲۶
۱
افزود خواب غفلت جاهل چو پیر شد
موی سفید در رگ این طفل، شیر شد
۲
روز فتادگی، شدم از سعی بی نیاز
پای ز کار رفته، مرا دستگیر شد
۳
چشم تو، تا پیاله ز خون دلم گرفت
این نازنین غزال، چنین شیرگیر شد
۴
دریا، چه پشت چشم کند نازک از حباب؟
نانم به آبروی چو گوهر، خمیر شد
۵
دولت چو یافت بدگهر، از وی کناره کن
درّنده تر شود، چو سگ سفله سیر شد
۶
تا داد سر به دشت جنونم شکوه عشق
داغم جگر شکافتر از چشم شیر شد
۷
مشنو فسون زهد که در تیره خاک هند
هر کس نیافت دولت دنیا، فقیر شد
۸
جان حزین تشنه جگر سوخت ز انتظار
فردای حشر و وعدهٔ وصل تو دیر شد
نظرات