
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۳۳
۱
خوشا شمعی که سر تا پا بسوزد
بسازد با خود و تنها بسوزد
۲
مرا پرورده عشق خانمان سوز
شرار من دل خارا بسوزد
۳
دم گرمی که من دارم عجب نیست
که در پیمانه ام، صهبا بسوزد
۴
منم موسی، دلم شمع تجلی
ز تاب سینه ام سینا بسوزد
۵
دل گرمی نهان در سینه دارم
که گر آهی زنم دنیا بسوزد
۶
امید این بود کان مه عاشقان را
زگرمیهای مهرافزا بسوزد
۷
ندانستم که آتش پارهٔ من
سپندم را ز استغنا بسوزد
۸
جنون بر آتشم زد طرف دامان
ز داغ لاله ام صحرا بسوزد
۹
حزین آبی حریف آتشم نیست
در آغوش دلم دریا بسوزد
نظرات