
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۳۷
۱
نخست از عاشقان بی جرمی آن نامهربان رنجد
به این زودی چرا کس رنجد و از دوستان رنجد؟
۲
نخواهم پاکشیدن از سر کویت به صد خواری
کجا دل خوش کند گر عندلیب از گلستان رنجد؟
۳
ز منع اختلاط غیر گشتی سرگران، آری
غرور حسن بی پروا، ز عشق بدگمان رنجد
۴
بنازم سرفرازیهای آن سرو سهی قد را
که گر سر را نهد بر پایش، از آب روان رنجد
۵
نظر دزدیده روشن می کنم زان جلوه گه، گاهی
مباد از دیدهٔ من آن غبار آستان رنجد
۶
زبان گر یک نفس خامش کنم، دل می کند یادت
گر از یادت دمی غافل شوم، از دل زبان رنجد
۷
حزین ، آزرده دارد بی کمالان را نوای تو
دل زاغ و زِِغن از طوطی شیرین زبان رنجد
تصاویر و صوت

نظرات