
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۴۴
۱
مبادا رو کسی زان قبلهٔ ابرو بگرداند
که کافر می شود، از قبله هرکس رو بگرداند؟
۲
درین وادی به حسرت مردم و چشم از صبا دارم
که گردم را به گردکعبهٔ آن کو بگرداند
۳
محبت روشناس شهر عشقم کرد و می خواهد
دل رسوا، مرا درکوچهٔ گیسو بگرداند
۴
به رغم عاشقان تاکی کند با بوالهوس گرمی
الهی خوی او را عشق آتش خو بگرداند
۵
سبوی غنچه را بر طاق نسیان می نهد بلبل
اگر جام نگاه، آن نرگس جادو بگرداند
۶
منم عاشق، به غیری جلوه ضایع می کنی تاکی؟
عنان ناز را کاش آن قد دلجو بگرداند
۷
حزین افسرده ای، آهنگ گلزار محبّت کن
مزاج شعله را، آب و هوای او بگرداند
نظرات