
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۶۳
۱
کشم چو آه، دل ناتوان بیاساید
خدنگ چون سفری شد کمان بیاساید
۲
مجال دیده گشودن درین غبارکجاست؟
مگر که از تک و تاز آسمان بیاساید
۳
چو موج قافلهٔ عمر را درنگی نیست
کسی چگونه درین کاروان بیاساید؟
۴
بساط سبزه وگل را نچیده برچیدند
چگونه بلبل این بوستان بیاساید؟
۵
فغان که در غم عشق، اضطراب دل نگذاشت
خدنگ غمزهٔ نامهربان بیاساید
۶
به گوش، رشک برد دل، حدیثت ار شنوم
برم چو نام خوشت را زبان بیاساید
۷
حزین از آن سگِ کو، تا برید پیوندم
چو نی نشد ز فغان استخوان بیاساید
نظرات