
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۶۶
۱
در این دو هفته که با گل مدار میگذرد
پیاله گیر که ابر بهار میگذرد
۲
به این خوشم که شب هجر، تیرهروزان را
به یاد صبح بناگوش یار میگذرد
۳
به حیرت از روش چشم میپرست توام
که دور مستی او در خمار میگذرد
۴
از آن شبی که به زلف تو کرد شانه کشی
هنوز باد صبا مشکبار میگذرد
۵
خجسته باد صباحی که میگساران را
به روی ساقی مشکینعذار میگذرد
۶
حیات خواجهٔ دلمرده بین که روز و شبش
به فکر عالم ناپایدار میگذرد
۷
ز دور چرخ چه اندیشم، از فلک چه کشم؟
مرا به گردش ساغر مدار میگذرد
۸
چرا دراز نباشد شب فراق حزین؟
سخن ز سلسلهٔ زلف یار میگذرد
نظرات