حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۳۶۹

۱

لب تشنهٔ تیغیم، ز کوثر چه گشاید؟

دریا کش زخمیم، ز ساغر چه گشاید؟

۲

در سایهٔ داغیم، ز خورشید چه منّت؟

همسایهٔ بختیم، ز اختر چه گشاید؟

۳

دارو ندهد سود به بیمار محبت

عمر ار گذرد تلخ ز شکر چه گشاید؟

۴

تمکین رود از دست، دل آید چو به طوفان

دریا چو به هم خورد ز لنگر چه گشاید؟

۵

ناصح چه دهد بیهده بر باد نفس را

دیوانهٔ عشقم، ز فسونگر چه گشاید؟

۶

در طالع خود بیند اگر دولت وصلت

آیینه، نظر پیش سکندر چه گشاید؟

۷

هر زخم به روی دل عاشق در فتحی ست

زین بیش ز تیغ تو ستمگر چه گشاید؟

۸

تا یار شد از دیده، نهادم مژه بر هم

شهباز نظر دوخته ام پر چه گشاید؟

۹

در بزم گشایند چو دیوان حزین را

خمّار، خم میکده را سر چه گشاید؟

تصاویر و صوت

نظرات