حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۳۷

۱

برق بگریخت نفس سوخته، از کشور ما

شعله گردی ست که برخاست ز خاکستر ما

۲

کیست کز شعلهٔ خورشید، برآرد شبنم؟

دل به افسانه، جدا کی شود از دلبر ما؟

۳

لب اگر باز کنی، چهره اگر بنمایی

گل کند جنّت ما، موج زند کوثر ما

۴

این که در دامن صحرای جنون می بینی

لاله نبود، که گل انداخته، چشم تر ما

۵

زندگی بخش بود مرده دلان را چون صبح

مگذر از فیض صفای دم جان پرور ما

۶

گریه ساکن نکند آتش ما را در عشق

شعله یک نیزه گذشته ست چو شمع از سر ما

۷

باده از پردهٔ شب، ساقی ما صاف کند

شفق صبح بود دُرد تَهِ ساغر ما

۸

این سیاهی به سر ما، نه ز داغ است حزین

پرتو انداخته بر تارک ما، اختر ما

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی (به ضمیمه تاریخ و سفرنامه حزین) کتابفروشی خیام - شیخ محمدعلی بن ابیطالب بن عبدالله حزین لاهیجی - تصویر ۲۶۸

نظرات