
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۸۲
۱
طاق میخانهٔ مستان خم ابروی تو بود
صاف پیمانهٔ عرفان، رخ نیکوی تو بود
۲
خسرویها به هوایت دل مسکینم کرد
گنج بادآور من خاک سر کوی تو بود
۳
صبح دیوانه ی آن چاک گریبان می گشت
شب سیه مست خیال خط هندوی تو بود
۴
دلبران در خم زلف تو گرفتار شدند
آفت شیر شکاران، شکن موی تو بود
۵
کار آشفته دلان، راست به ایمای تو شد
شب که محراب دعا قبلهٔ ابروی تو بود
۶
نشئه در طینت می چشم فسون سازت ریخت
ساقی میکده ها نرگس جادوی تو بود
۷
سرو قدّان همه در سایهٔ دیوار تُواند
چشم آهو نگهان محو سگ کوی تو بود
۸
شیشه بودیم که صهبای تو بیرون زد رنگ
دیده بودیم که همراه صبا بوی تو بود
۹
شب که در بتکده نالیدی از اخلاص حزین
حق پرستان همه را گوش به یاهوی تو بود
نظرات