حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۳۸۵

۱

در دیده مرا بی تو پریشان نظری بود

خونابهٔ آغشته به لخت جگری بود

۲

در دام تو افشاندم و آزاد نشستم

اسباب گرفتاری ما مشت پری بود

۳

چون شمع ز سرمایهٔ هستی به بساطم

سامان سبک خیزی آه سحری بود

۴

جز گوشهٔ امن دل ارباب توکل

هر جا که گرفتیم خبر، شور و شری بود

۵

جمعیّت خاطر نشد آماده حزین را

هر پاره دلش درکف بیدادگری بود

تصاویر و صوت

نظرات