
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۹۳
۱
گلستان محبّت سرو آزادی نمی دارد
بهار عاشقی، مرغ چمن زادی نمی دارد
۲
سحر می خواند بلبل در گلستان از کتاب گل
که علم عاشقی حاجت به استادی نمی دارد
۳
اگر مرغ چمن سیر است و گر کبک بیابانی
که را از دست دل دیدی، که فریادی نمی دارد؟
۴
درین صحرا به صیدی رحمم آید کز زبونیها
سری در حلقهٔ فتراک صیادی نمی دارد
۵
نه تنها غارت ناز است در اسلام پردازی
دیار برهمن هم، دیر آبادی نمی دارد
۶
کدامین فتنه دیدی در قیامتگاه بخت ما
که سر در دامن زلف پریزادی نمی دارد؟
۷
حزین آن دل قرارش چون بود در سینه؟ حیرانم
که زخم از غمزهٔ مژگان جلادی نمی دارد
تصاویر و صوت

نظرات