
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۰۴
۱
من شعله ام، به پیرهنم هر که خار کرد
در جیب من شکفته تر از گل، بهار کرد
۲
هر خون که کرد چرخ چو مینا به کام من
بیرون ز دل به گریهٔ بی اختیار کرد
۳
غافل زدیم آهی و از ما دلت گرفت
ز آیینه بی خبر نفس ما غبار کرد
۴
در خون کشیم دامن رنگ شکسته را
راز درون پردهٔ دل آشکار کرد
۵
گرد سر خیال تو گردم که از وفا
آسوده دیده و دلم از انتظار کرد
۶
چون کبک مست، خنده به گلزار می زدم
افسرده ام فسردگی روزگار کرد
۷
زین چشم تر حزین چمن آرای کیستی؟
ابر بهار را مژه ات شرمسار کرد
نظرات