
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۰۹
۱
دلم از زمزمه عشق پریشان میکرد
مرغ بیبال و پری یاد گلستان میکرد
۲
گرچه میداد لب تلخ عتابش، زهرم
دل تسلّی به شکرخندهٔ پنهان میکرد
۳
رخنهٔ دام، به رویم در فیضی میبود
گر شکارافکن من، یاد اسیران میکرد
۴
کرده بود از سر نو مصر وفا را معمور
ماه کنعان من ار یاد عزیزان میکرد
۵
در غبار خط مشکین، لب لعل تو همان
خون حسرت به دل چشمهٔ حیوان میکرد
۶
دل همین داند و من، چشم تو هم آگه نیست
که چهها کاوش مژگان تو با جان میکرد
۷
شورش عشق و جنون فیضرسان بود حزین
سینهٔ چاک مرا، گل به گریبان میکرد
تصاویر و صوت


نظرات