
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۱۱
۱
بار غم عشق تو مرا پشت دوتا کرد
در شهر چو ماه نوم انگشت نما کرد
۲
مسکین چه کند طاقت دیدارش اگر نیست؟
زبن جرم، به عاشق نتوان منع جفا کرد
۳
نفرین دگر در خور این جور ندارم
عاشق نشود هر که مرا از تو جدا کرد
۴
بوی گل و سنبل خردآشوب نبوده ست
این غالیه را بوی تو در جیب صبا کرد
۵
یک نکته بود گوشزد مخلص و منکر
در دیر و حرم عشق به یک صوت صلا کرد
۶
چون صبح مصفا، دلم از ناله شبهاست
صیقل گری آه من، آیینه جلا کرد
۷
ای گل بشنو، راز نی کلک حزین را
این بلبل مستی ست کزین شاخ نوا کرد
نظرات