
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۲۰
۱
شیرین لبان چو بزم می لاله گون کنند
خون مرا به جرعه، برای شگون کنند
۲
بیرون خرام در صف نازک نهالها
کز شرم جلوهٔ تو، علمها نگون کنند
۳
بشتاب کآهوان حرم از هجوم رشک
نزدیک شد که بر سر تیغ تو خون کنند
۴
جوش بهار خطّ تو، آفاق را گرفت
شیدا دلان چگونه علاج جنون کنند
۵
روز مصاف عرض کرم، سرگذشتگان
الماس سوده در کف داغ درون کنند
۶
آزادگان به شوق، سر آرند در کمند
زندانیان چو سلسله ها ارغنون کنند
۷
شبها به شوق دولت وصل تو عاشقان
کان نمک به دیدهٔ بخت زبون کنند
۸
همچون حزین خسته، هزارت اسیر هست
ظالم بگو، که در غم عشق تو چون کنند؟
نظرات