
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۳۴
۱
نگه، رنگینتر از گل میکند رویی که او دارد
ز دل صد پرده نازکتر بود خویی که او دارد
۲
سیهروز و دماغآشفته و خاطرپریشانم
چنین میپرورد بخت مرا مویی که او دارد
۳
رم وحشی نگاه او به وحشت داده آرامم
غبارم را به شور آورده آهویی که او دارد
۴
جبین کعبه و دیر است بر خاک نیاز او
چه محراب است یارب طاق ابرویی که او دارد
۵
ندارد گر نظر بر ما، تغافل نیست کارافزا
نگه را میفریبد چشم جادویی که او دارد
۶
نسیم پیرهن سر در گریبان دزدد از خجلت
به کنعان میفشاند آستین، بویی که او دارد
۷
حزین آشفتهحالم، آه از آن دامنفشانیها
به طوفان میدهد خاک مرا کویی که او دارد
تصاویر و صوت

نظرات