
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۴
۱
طی می شود از مصرع آهی گلهٔ ما
طالع به وصال تو نویسد صلهٔ ما
۲
یاران سبک سیر، رسیدند به منزل
چون نقش قدم، مانده به جا قافلهٔ ما
۳
شایستهٔ برق است به صحرای ملامت
خاری که به خون تر نشد از آبلهٔ ما
۴
پیرانه سر، آزادگی از عثثت نداربم
رگها شده درگردن ما، سلسلهٔ ما
۵
ای بی خبران پای طلب رنجه مسازید
نزدیکتر از ماست به ما، مرحلهٔ ما
۶
گر موج زند بر لب ما، تلخی عالم
هرگز نزند چین به جبین حوصلهٔ ما
۷
دستان زن مستیم حزین ، تا نفسی هست
از عشق، نکونام بود سلسلهٔ ما
نظرات