
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۴۴
۱
به خون هر چند دستی غمرهٔ بیدادگر دارد
شهید خنجر مژگان شدن اجر دگر دارد
۲
به دور آسمان افتادگان را نیست امّیدی
مگر ما را ز خاک آن حلقهٔ فتراک بردارد
۳
نمی آرد برون هرگز سر از صبح قیامت هم
که می گوید شب حسرت نصیبی ها سحر دارد؟
۴
به کوی عشق یک طرار می باشد، خبر دارم
به هر جا گم شود دل، طرهٔ شب زو خبر دارد
۵
حزین نیم بسمل را به طالع نیست پروازی
که این بلبل قفسها در شکنج بال و پر دارد
تصاویر و صوت

نظرات