
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۴۶
۱
دهد ساقی اگر ساغر چنین، مخمور نگذارد
بود گر جلوهٔ مستانه این، مستور نگذارد
۲
به افسونی طبیب عشق درمان کرد دردم را
محبّت را دم عیسی بود، رنجور نگذارد
۳
در آن بزمی که من پیمانهٔ توحید پیمایم
خمارم قطره ای در ساغر منصور نگذارد
۴
عمارت برنمی تابد کهن ویرانهٔ دنیا
چرا سازم؟ که سیلاب فنا معمور نگذارد
۵
اگر نگذارد از کف، کاسه کشکول قناعت را
گدا از ناز پا را بر سر فغفور نگذارد
۶
به صدق دل گر آید جانب میخانه، من ضامن
که ساقی عقدهای در خاطر انگور نگذارد
۷
حزین در عشق از کف لنگر تسلیم نگذاری
مجال دست و پا این قلزم پرشور نگذارد
تصاویر و صوت

نظرات