
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۵۰
۱
ساقی به حریفان خط جامی نفرستاد
دیری ست که مستانه پیامی نفرستاد
۲
از بوسه به پیغام، تسلی شده بودیم
این شهد گلوسوز به کامی نفرستاد
۳
چون سرمه به چشم من از آن طرف بناگوش
مشکین رقم غالیه فامی نفرستاد
۴
فریاد که از بندگیم یاد نیاورد
تشریف قبولی، به غلامی نفرستاد
۵
مرغ دل وحشی صفتم را به اسیری
بال از رگ جان بست و به دامی نفرستاد
۶
بویی که کند خاطر از آن نافه گشایی
آن غالیه گیسو به مشامی نفرستاد
۷
با باد صبا گر خبری هست بپرسید
از منزل سلمی که سلامی نفرستاد
۸
یک جرعهٔ می بود حزین آفت زهدم
تا پخته شوم، آتش خامی نفرستاد
تصاویر و صوت

نظرات