
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۵۲
۱
زلف بی باک تو تا سلسله جنبانم بود
سر سودازدگان ریگ بیابانم بود
۲
دستم از تنگی دل وقف گریبان شده است
یاد آن روز که در گردن جانانم بود
۳
یاد باد آنکه به چنگ غم خورشید رخی
صبح محشر خجل از چاک گریبانم بود
۴
جن و انس و پریم در خط فرمان بودند
داغ عشق تو به از مهر سلیمانم بود
۵
یاد باد آنکه ز غمهای گرانمایه حزین
کوه و صحرا خجل از ریزش مژگانم بود
نظرات