
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۶۴
۱
جلوه اش دامن نازی به دل ریش کشید
پادشه رخت به ویرانهٔ درویش کشید
۲
سر به جیب دل آتشکده بردم گفتم
که چها ناوک آن شوخ جفاکیش کشید
۳
فلک افتادهٔ من بود، به هندم انداخت
عاقبت کین ز من عافیت اندیش کشید
۴
پس ازین روبهی دهر نخواهد دیدن
هرکجا کون خری بود فلک پیش کشید
۵
صلح کل کرد حزین ، آنکه به عالم چون من
چه جفاها که ز بیگانه و از خویش کشید
نظرات