
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۶۶
۱
تا سرو را هوای قدت سرفراز کرد
پا از گلیم ناز چو زلفت دراز کرد
۲
پیچید بوی جان، به دماغ دلم ز دور
مشاطهٔ صبا سرِ زلفت چو باز کرد
۳
کونین را چو مردم چشمم به خون نشاند
آه این چه نغمه بود که عشق تو ساز کرد؟
۴
چشمت به یک کرشمه به روی دلم گشود
هر در که بخت بر رخ جانم فراز کرد
۵
زاهد به ذوق سجدهٔ محراب ابروبت
در کعبه رو به قبلهٔ کویَت نماز کرد
۶
محمود را چو قطع تعلّق شد از حیات
پیوند جان به رشتهٔ زلف ایاز کرد
۷
با ابروی تو پشت به پشت است در جفا
چشمت که دست فتنه در آغوش ناز کرد
۸
چون جان برد ز شست نگاهت دل حزین ؟
نتوان ز زخم تیر قضا احتراز کرد
تصاویر و صوت

نظرات