حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۴۶۷

۱

ز آهم بیستون چرخ، آتش تاب می‌گردد

ز برق تیشهٔ من کوه آهن آب می‌گردد

۲

ز بس در خود پی آن گوهر نایاب می‌گردم

گریبان من از سرگشتگی گرداب می‌گردد

۳

به یاد روی آن گل‌پیرهن شب چون کشم آهی

کتان طاقتم را پرتو مهتاب می‌گردد

۴

چه سازد با دل افسردگان شور و نوای من؟

نمک در دیدهٔ غافل‌نهادان خواب می‌گردد

۵

حزین از جوی خاطر سرو کلک جلوه زیب من

چه خون‌ها می‌خورد تا مصرعی سیراب می‌گردد

تصاویر و صوت

نظرات