
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۷۴
۱
گر دل سر شکایت دیرینه واکند
بیگانگی چه ها به تو دیر آشنا کند
۲
در راه انتظار تپد گر چنین دلم
نازت به وعده ای که ندادی وفا کند
۳
نازم به دور باش نگاهت که روز وصل
نگذاشت بوالهوس، هوس مدّعا کند
۴
این ناز و کبریا که ز خوی تو دیده ام
ترسم کمند آه مرا نارسا کند
۵
رشکم چنان زند ره یک شهر بوالهوس
حکم غرور نازت اگر خودنما کند
۶
گیرم که زیر لب شکنم بی تو ناله را
هر موی من به زخمهٔ غم صد نوا کند
۷
خوش وقت عاشقی که فتد بی زبان حزین
با یار، مجلس از نگه آشنا کند
نظرات