
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۷۵
۱
بهار اسباب شورم را به سامان کرده می آید
شلایین جلوه و سنبل پریشان کرده می آید
۲
حلالم باد مستیها، مبارک سینه چاکیها
قدح پیموده و گل در گریبان کرده می آید
۳
اثر نگذاشت از چشم و دل من گریهٔ مستی
نگارین خانه ها این سیل، ویران کرده می آید
۴
شود حیران چو طوق قمریان چشم تماشایی
سهی بالای من، دل ها نگهبان کرده می آید
۵
حزین امشب نگاه رهزن میخانه پردازش
ز مستی تکیه هر جانب، به مژگان کرده می آید
نظرات